پنجشنبه ۲۷ شهریور ۰۴ ۱۰:۳۰ ۱ بازديد
چهرهی دومی، نگاهی عبوس و مصمم به خود گرفته بود؛ و آن لبخند عجیب، که برای همه کسانی که او را میشناختند، نشانهای از خطر بود، بر لبانش نقش بسته بود. او به آرامی روی پاهایش سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد راحت میکرد، آماده برای حملهای که میدانست در پی آن خواهد آمد. شارپ سعی کرد صحبت کند، اما کلمات با لکنت زبان از دهانش خارج شدند. او از شدت خشم دیوانه شده بود. با جهشی به جلو، ضربهای را هدف قرار داد، اما قبل از اینکه کلیف بتواند آن را دفع کند، بلیکلی، مرد فرشته تنومند و درجه یک، مداخله کرد.
دومی با لحنی هشدارآمیز گفت: «اینجا نه، احمق. اینجا جای ضایع کردن نیست. اگر میخواهی با این گستاخها دعوا کنی، برو دستشویی.» شارپ در حالی که تلاش میکرد خودش را از دستهای بلیکلی آزاد کند، فریاد زد: «اگر بخواهم بجنگم؟ او بینیام را کشید، من او را میکشم.» «پس این کار را در جای مناسب انجام بده.» جواب باحالی بود. «برو دستشویی.» کلیف اعلام کرد: «من کاملاً حاضرم آنجا یا اینجا، یا هر جای قدیمی دیگری با او مبارزه کنم. و تمام تلاشم را میکنم تا چنان کتکی به او بزنم که به این زودیها فراموش نکند.» پیرمرد ست بزرگ گفت: «میتوانی خودت یکی دریافت کنی.»[صفحه ۶۵]«لباسهای خیست رو در بیار و بیا پیش ما. زود باش.
سر ساعت پنج زنگوله لنگر میاندازیم.» جوی و ترولی به کلیف رسیدند و پنج دقیقه بعد وارد دستشویی شد و دید که تقریباً پر از دانشجو سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . فضایی در مرکز خالی شد و مقدمات بازی توسط جوی و یک مرد درجه دو ترتیب داده شد. قرار بود بلیکلی به عنوان داور عمل کند. وقتی کلیف، لخت و آماده برای نبرد، بیرون آمد، شارپ برای ملاقات با او جلو رفت. تماشای چهرهی مرد هوسران خوشایند نبود. او ذاتاً قلدر بود و خلق و خویی پست و حقیر داشت. دو حملهای که آن روز صبح به او شد – حملاتی از سوی دو آدم «بدبخت» – تمام کینهتوزی ذات حقیر او را آشکار کرده بود. فارادی با آرامش با او روبرو شد، اما آن لبخند قدیمی بسیار آشکار بود. ترولی شم و جوی که این را خوب میدانستند.
با خوشحالی دستهایشان را به هم مالیدند. بلیکلی فریاد زد: «وقتشه! آمادهای؟» کلیف با حالتی تدافعی، به وضوح پاسخ داد: «بله.» شارپ به سختی سر تکان داد. علامت رسید و دو دشمن – که در حقیقت چنین بودند – با احتیاط شروع به مشاجره کردند. [صفحه ۶۶] اما این احتیاط حتی یک دقیقه هم دوام نیاورد. شارپ، که آشکارا از خشم دیوانه شده بود، حملهای خشمگینانه انجام داد و موفق شد گارد کلیف را از پا درآورد. نتیجه، ضربه محکمی به چانه فارادی بود که او را به دیواره کشتی کوبید. زوزه ای آرام از شادی از سوی ج طبقات بالای جامعه به گوش رسید. عوام افسرده به نظر می رسیدند، اما ترولی و جوی که در کلیف حضور داشتند، هیچ نشانهای از دلسردی نشان ندادند.
دوباره زمان فرا رسید. شارپ با اعتماد به نفس جلو رفت و کلیف دید که او به چند نفر از دوستانش چشمک میزند. «شیطان عوام» همان تاکتیکها را به کار گرفت، اما به خوبی قبل موفق نشد. راند با تبادل شدید ضرباتی به پایان رسید که چندین لکه خشم بر صورت شارپ به جا گذاشت. وقتی این دو برای سومین بار رو در روی هم قرار گرفتند، کلیف فوراً با دست چپش یک حرکت نمایشی انجام داد و با دست رسالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد ش با تمام قدرت مستقیماً به صورت شارپ ضربه زد. صدای خرد شدن مرز و ضربهای مهیب آمد، فریادی نفسگیر و سرجوخه خود را روی عرشه سخت یافت، در حالی که سرش در میان کهکشانی از ستارهها میرقصید.
او رسالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد ایستاد و تقریباً خودش را از آن جدا کرد[صفحه ۶۷]دست اطرافیانش. دیده شده که چیزی از جیبش کنده و به سمت کلیف پریده سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . ناگهان برق و فریاد هشداری از تماشاگران بلند شد، سپس فارادی هر دو دستش را بیرون آورد و با نیروی وحشتناکی روی چانه و گردن دانشجوی خشمگین فرود آمد.
شارپ مثل یک تکه چوب افتاد و در همان لحظه چیزی با صدای تقتق فلزی از چنگش افتاد. بلیکلی در میان زمزمههای درهموبرهم اعلام کرد: «او بیهوش شده، و حالش هم خیلی بد سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد .» جوی در حالی که چیزی از روی عرشه برمیداشت.
دومی با لحنی هشدارآمیز گفت: «اینجا نه، احمق. اینجا جای ضایع کردن نیست. اگر میخواهی با این گستاخها دعوا کنی، برو دستشویی.» شارپ در حالی که تلاش میکرد خودش را از دستهای بلیکلی آزاد کند، فریاد زد: «اگر بخواهم بجنگم؟ او بینیام را کشید، من او را میکشم.» «پس این کار را در جای مناسب انجام بده.» جواب باحالی بود. «برو دستشویی.» کلیف اعلام کرد: «من کاملاً حاضرم آنجا یا اینجا، یا هر جای قدیمی دیگری با او مبارزه کنم. و تمام تلاشم را میکنم تا چنان کتکی به او بزنم که به این زودیها فراموش نکند.» پیرمرد ست بزرگ گفت: «میتوانی خودت یکی دریافت کنی.»[صفحه ۶۵]«لباسهای خیست رو در بیار و بیا پیش ما. زود باش.
سر ساعت پنج زنگوله لنگر میاندازیم.» جوی و ترولی به کلیف رسیدند و پنج دقیقه بعد وارد دستشویی شد و دید که تقریباً پر از دانشجو سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . فضایی در مرکز خالی شد و مقدمات بازی توسط جوی و یک مرد درجه دو ترتیب داده شد. قرار بود بلیکلی به عنوان داور عمل کند. وقتی کلیف، لخت و آماده برای نبرد، بیرون آمد، شارپ برای ملاقات با او جلو رفت. تماشای چهرهی مرد هوسران خوشایند نبود. او ذاتاً قلدر بود و خلق و خویی پست و حقیر داشت. دو حملهای که آن روز صبح به او شد – حملاتی از سوی دو آدم «بدبخت» – تمام کینهتوزی ذات حقیر او را آشکار کرده بود. فارادی با آرامش با او روبرو شد، اما آن لبخند قدیمی بسیار آشکار بود. ترولی شم و جوی که این را خوب میدانستند.
با خوشحالی دستهایشان را به هم مالیدند. بلیکلی فریاد زد: «وقتشه! آمادهای؟» کلیف با حالتی تدافعی، به وضوح پاسخ داد: «بله.» شارپ به سختی سر تکان داد. علامت رسید و دو دشمن – که در حقیقت چنین بودند – با احتیاط شروع به مشاجره کردند. [صفحه ۶۶] اما این احتیاط حتی یک دقیقه هم دوام نیاورد. شارپ، که آشکارا از خشم دیوانه شده بود، حملهای خشمگینانه انجام داد و موفق شد گارد کلیف را از پا درآورد. نتیجه، ضربه محکمی به چانه فارادی بود که او را به دیواره کشتی کوبید. زوزه ای آرام از شادی از سوی ج طبقات بالای جامعه به گوش رسید. عوام افسرده به نظر می رسیدند، اما ترولی و جوی که در کلیف حضور داشتند، هیچ نشانهای از دلسردی نشان ندادند.
دوباره زمان فرا رسید. شارپ با اعتماد به نفس جلو رفت و کلیف دید که او به چند نفر از دوستانش چشمک میزند. «شیطان عوام» همان تاکتیکها را به کار گرفت، اما به خوبی قبل موفق نشد. راند با تبادل شدید ضرباتی به پایان رسید که چندین لکه خشم بر صورت شارپ به جا گذاشت. وقتی این دو برای سومین بار رو در روی هم قرار گرفتند، کلیف فوراً با دست چپش یک حرکت نمایشی انجام داد و با دست رسالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد ش با تمام قدرت مستقیماً به صورت شارپ ضربه زد. صدای خرد شدن مرز و ضربهای مهیب آمد، فریادی نفسگیر و سرجوخه خود را روی عرشه سخت یافت، در حالی که سرش در میان کهکشانی از ستارهها میرقصید.
او رسالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد ایستاد و تقریباً خودش را از آن جدا کرد[صفحه ۶۷]دست اطرافیانش. دیده شده که چیزی از جیبش کنده و به سمت کلیف پریده سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد . ناگهان برق و فریاد هشداری از تماشاگران بلند شد، سپس فارادی هر دو دستش را بیرون آورد و با نیروی وحشتناکی روی چانه و گردن دانشجوی خشمگین فرود آمد.
شارپ مثل یک تکه چوب افتاد و در همان لحظه چیزی با صدای تقتق فلزی از چنگش افتاد. بلیکلی در میان زمزمههای درهموبرهم اعلام کرد: «او بیهوش شده، و حالش هم خیلی بد سالن زیبایی در تهران , سعادت آباد , اقدسیه , پونک , ونک , آرایشگاه در یوسف آباد , ولنجک , تجریش , تهرانسر , سالن آرایش در تهرانپارس , زعفرانیه , صادقیه , مرزداران , نیاوران , سالن زیبایی در سعادت آباد .» جوی در حالی که چیزی از روی عرشه برمیداشت.
- ۰ ۰
- ۰ نظر